شعر






















Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


شعر طنز

شعر طنز بسیار زیبا

من بدم می اید از اش

فکر می کنم برام افتاده حادثه ای دلخراش

فکر می کنم انگشتمو کردم تراش

دیگه نمی خورم اش

شدم من پشیمون

از هرچی که هست پیشمون

خوشم می اید از یک حیون

اونم هست یکی دو تا میمون

کسی نمیاد پیشمون

از ما شدن پشیمون

دیگه ندارن دوستمون

وقتی می ریم پیش دوستامون

می گیم ما هستیم دوستاتون

نمی دن به ما اعتنایی

ولی ما دوست نداریم همچین ادمایی

سعی می کنیم دوباره

ولی مشکلمون،چاره نداره

ما زیاد نمی شیم عصبانی

مگه این که بهمون برسه ازاری

اخر شعرام هست عالی

ولی نباید زیاد بشن ادم های روانی

اینم بود دردو دلامون

 

 

نظر یادتون نره

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در دو شنبه 2 بهمن 1391برچسب:,ساعت16:55توسط محمد طباطباییان | |